به گزارش شهرآرانیوز، فقط کافی است عبارت «اثر مصرف رسانهها بر روان افراد» را در اینترنت جستوجو کنید. خواهید دید تاکنون مطالب زیادی در این حوزه نوشته شده است که هر کدام، از منظری متفاوت یا متشابه به این موضوع پرداختهاند. اما باوجود اینکه چند سالی است پژوهشگران و روزنامهنگاران به این موضوع ورود کردهاند، ما همچنان شاهد استفاده روزافزون مردم از شبکههای اجتماعی، سایتها، بازیها و... هستیم که این موضوع طبق مطالعه مرکز تحقیقاتی پیو (Pew Research Center) در سال ۲۰۱۸ میلادی/۱۳۹۷ خورشیدی اثبات شده و بر اساس این آمار، ۸۸ درصد از پاسخدهندگان بین طیف سنی ۱۸ تا ۲۹ سال، ۷۸ درصد بین طیف سنی ۳۰ تا ۴۹ سال و حدود ۶۴ درصد از طیف سنی ۵۰ تا ۶۴ سال از یک نوع شبکه اجتماعی استفاده میکنند. سؤال اصلی این نیست که چرا این آمار، روزبهروز گسترش مییابد چراکه حضور شبکههای اجتماعی امروزه جزو یکی از ارکان زندگی اجتماعی شده است و بدون آن، زندگی جمعی امکانپذیر نیست؛ ما در این گزارش صرفاً به دنبال پاسخی بر اثر رسانهها بر روان افراد هستیم که چطور سرعت تغییر تصمیمات در مدت کوتاهی، امکانپذیر میشود؟ و چه عواملی بر این تصمیمگیری اثرگذار است؟ شاید پاسخ به این سؤالها، باعث شود حال که نمیتوانیم گوشیهای هوشمند را از زندگی پرسرعت امروز حذف کنیم، حداقل با کارکرد این هوش مصنوعی که محصول دست انسان است بر روان و ذهن و احساسی که آفریده پروردگار لایتناهی است، آشنا شویم و آن را مدیریت کنیم.
استفاده از رسانههای جمعی، در هر قالب و اندازه و زمانی به صورت پیشفرض بر سیستم شناختی افراد اثرگذار است و تفکر تحلیلی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد.
یوسف خدابندهلو، مشاور و روانشناس، در گفتوگو با شهرآرانیوز در این خصوص میگوید: واقعیت آن است آنچه ذهن انسان میتواند تحلیل و پردازش کند محدود است و به همین دلیل بسیاری افراد، بهویژه زمانی که دانشی نسبتبه آن موضوع ندارند، یا همهچیز را باور میکنند یا شک؛ چراکه کار سادهای برای ذهن است و نیاز نیست مغز انرژی بالایی را صرف پردازش کند و به مرور زمان، قدرت تحلیل فرد، کاهش مییابد.
خدابندهلو این سخن یونگ را که گفته «فکرکردن دشوار است، به همین دلیل بیشتر مردم قضاوت میکنند»، نشانگر همین مسئله میداند و ادامه میدهد: قضاوتکردن در علم روانشناسی، به «برچسبزدن» تعبیر میشود و فرد بهراحتی، بر اساس آنچه دیده و شنیده، بدون هیچ بررسی، آن را میپذیرد. حضور در فضای مجازی باعث شده، ذهن انسان تنبل شود. گاهی همین جملات کوتاهی که در اینستاگرام میخوانیم، فرایند ذهن، شناخت و تحلیل افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. پژوهشها نشان میدهد این افراد توجه پایدارشان کمتر شده و پردازش ذهنیشان کمعمق شده، به همین دلیل باعث میشود اخبار جعلی و آنچه را در رسانهها میآید، راحتتر بپذیرند.
وی در ادامه تأکید میکند: توانایی شناختی و تفکر خلاقانه، از جمله ملاکهای ارزیابی جامعه اقتصاد جهانی در پیشرفت شغلی و کیفی افراد است. اثر این ملاک در روابط زناشویی نیز اثبات شده است. ضعف در عملکرد شناختی باعث رواج اصطلاحی به نام طلاق شناختی شده است؛ به این معنا که فرد نمیتواند تصمیم درستی در رابطه با مشکلات عاطفی و زوجی خود بگیرد و بهراحتی، نظرات دیگران را قبول میکند. این روند او را ابتدا به طلاق عاطفی و سپس به طلاق رسمی میکشاند.
این مدرس و مشاور رسانه خاطرنشان میکند: مکانیسمهای شناختی مانند سرعت پردازش، حافظه، توجه و توانمندیهای ذهن و مغز، ازجمله لوازم ضروری برای زندگیکردن است که نبود آن، باعث بروز مشکلات و بحرانهای عاطفی، مالی، اجتماعی و روانی در افراد میشود. مواجهه با اخبار مختلف و اطلاعات موجود در شبکههای اجتماعی، چه درست چه نادرست، چه جعلی چه واقعی، مکانیسمهای شناختی را تحت تأثیر قرار میدهد. ذهن او را آشفته میسازد که طبق تجربیات بهدستآمده نشان میدهد این اطلاعات در بخش عمدهای از زندگی شخصی و حرفهای افراد نیز کاربردی ندارد و بیفایده است.
اگر کمی دقیقتر و ظریفتر بخواهیم به اثر رسانه بر روان و افکار نگاهی بیندازیم، باید به لایههای انسانی ورود کنیم؛ چراکه به بیان سجاد مهدیزاده، مدرس و مشاور تربیتی، آنچه دلیل فهم افراد از رسانه میشود، توجه یا عدم توجه به ارتباطات انسانی است.
او در این باره میگوید: ارتباطات، قلب تپنده در جامعه است که فرهنگ به واسطه این ارتباطات شکل میگیرد و در تربیت، فرهنگسازی و سلامت زیستی و روانی افراد هم مؤثر است. ارتباطات انسانی به دو صورت کلامی و غیرکلامی تقسیم میشود که افراد در این فرایند، احساسات و افکار و عقاید خود را با هم به اشتراک میگذارند. مسئله اصلی این است که ما در ارتباطات انسانی و درونفردی دچار اختلال هستیم و نحوه ارتباطات درست را بهخوبی یاد نداریم که این موضوع، در نحوه ارتباط افراد با رسانهها و به عکس نیز نمود دارد.
مهدیزاده ادامه میدهد: به عنوان مثال وقتی عدهای میخواهند کار تبلیغاتی در حوزه دین، فرهنگ، جامعه و... انجام دهند، ابتدا به سراغ رسانه میروند، اما ابتدا باید از خود بپرسند آیا ارتباطات انسانی میدانند یا خیر؟ آیا نیاز است؟ باید گفت بله، هر کاری که در حوزه رسانه میخواهیم انجام بدهیم نیاز به این مهارت دارد تا اثر خود را بر مخاطب بگذارد. حتی آموزش سواد رسانه قبل از اینکه فرد، انیمیشن، بازیها و رسانهها را بشناسد، نیاز است ارتباطات انسانی را بداند.
حال سؤال این است که هر یک از افراد، چگونه تحت تأثیر ارتباطات خود با پیامهای رسانهای قرار میگیرند و به مرور زمان میبینیم افراد، زیست فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی و حتی بدنیشان دچار تغییر شده است که این مشاور و مدرس تربیتی و رسانه توضیح میدهد: یکی از مهمترین مواردی که در حوزه ارتباطات انسانی اهمیت دارد، ادراکات انسان است. در رسانه ما با انسانی مواجه هستیم که نیاز به ارتباط دارد و این نیاز خود را از طریق پیامهای رسانهای که به او منتقل میشود، تأمین میکند و این پیامها را ادراک میکند.
وی میافزاید: هر ادراک، دارای پنج مرحله پذیرش، تبدیل پیام در مغز، دستهبندی دادهها، تفسیر، برداشت و بازنمایی است؛ اما آنچه مهم است که قبل از هر ادراکی، صورت میگیرد عامل «توجه» است. شما ممکن است در طول روز، صدها پیام و تصویر را ببینید و از آن عبور کنید، اما توجه نکنید. ادراک انسان بر اساس توجهات او شکل میگیرد و سپس در مغز، به تفسیر دادهها میپردازد. این فرایند در هر موضوع دیگری نیز صادق است. البته باید گفت، توجه به زمینههای فکری و ادراکی پیشین فرد بستگی دارد به همین دلیل است موضوعی برای فرد الف مورد توجه است و برای دیگری نیست. همچنین توجهات انسان همیشه جنبه مثبت ندارد؛ اما مسئله مهم «توجه» است؛ چراکه انسانها چیزی را میبینند که به آن توجه کرده باشند و رسانهها در تلاشاند با روشهای مختلف، به واسطه ارتباطات متعددی که ایجاد میکنند، توجه کاربران را به سمت آنچه میخواهند جلب کنند.